کم کم تفاوت های ظریف میان نگه داشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت. این که عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر. و یاد خواهی گرفت که بوسه ها قرارداد نیستند و هدیه ها، عهد و پیمان معنی نمی دهند. و شکست هایت را خواهی پذیرفت سرت را بالا خواهی گرفت با چشم های باز با ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه. و یاد می گیری که همه راه هایت را همین امروز بسازی که خاک فردا برای خیال ها مطمئن نیست و آینده امکانی برای سقوط به میانه ی نزاع در خود دارد. کم کم یاد می گیری که حتی نور خورشید می سوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری. بعد باغ خود را می کاری و روحت را زینت می دهی. به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد. و یاد می گیری که می توانی تحمل کنی... که محکم هستی... که خیلی می ارزی.... و می آموزی و می آموزی با هر خداحافظی یاد می گیری.
نظرات شما عزیزان:
سلام.خسته نباشید،خیلی خوب بود.
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |